کد مطلب:211070 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

کشاورزی و توزیع محصول
از خلال اخباری كه در اطراف قرن دوم دیده می شود این طور می نماید كه امور مالی امام صادق خوب بوده است و سببش این است كه در زمان این حجت خدا به حكمت و مصلحت حق پس از یك قحطی و غلائی كه عصر امام محمدباقر (ع) در حجاز و شامات و عراق رخ داد در این زمان محصول تدارك و جبران گذشته را نمود و دولت اسلامی هم در تحول تغییر حكومت و توسعه روز



[ صفحه 255]



افزون غنی و بی نیاز بودند محصول كشاورزی و میوه سر درختی مخصوصا خرما و گندم خوب شده بود و درآمد محصول رضایت بخش بود امام صادق مانند پدرش در آن مضیقه نبود و لذا بذل و بخشش و داد و ستد امام صادق (ع) قابل مقایسه با زمان پدرش نیست مثلا بزرگترین ارقامی كه در جود و بخشش امام باقر دیده می شود ششصد و هفتصد درهم بوده ولی در عطایای امام ششم دو هزار و چهار هزار و كیسه های بدره زر و فضه دیده می شود.

باری امام صادق از آنجا كه در هر فن و رشته وارد بود و در هر كار سرآمد و استاد آن كار بود در جود و بخشش هم همان فضیلت را داشت در امر كشاورزی و فلاحت و باغبانی هم سرآمد همه فلاحان بود چنانچه نخلستان او و اراضی مزروعی و مزرعه های غلات و صیفی آن حضرت در مدینه از همه بهتر و پر محصول تر بوده است.

خبر زیر ما را به حقایقی از تاریخ و شئون زراعت و فلاحت و جود و سخاوت و حراست شخص امام ششم آشنا سازد.

در كافی مروی است كه مردی آمد حضور امام صادق علیه السلام سلام كرد و گفت ای پسر پیغمبر شنیده ام كارهای عجیبی در مزرعه و نخلستان خود كرده ای میل دارم آنچه كرده ای از خودت بشنوم.

امام صادق (ع) فرمود آری من فلان مزرعه را كه در حفر قناتش بذل سعی كرده ام و به حرس اشجارش پرداخته ام و زمین آن را صاف و مهیای زراعت و بهره برداری ساخته ام دستور دادم چون اشجارش به میوه رسید در دیوارها رخنه هائی بسازند كه مردم داخل شوند و از آن میوه ها بخورند امر كردم هر روز ده قدح از محصولات آن بر سر چشمه گذارند تا بر هر قدحی ده كس بتواند بنشیند و از آن میوه ها بخورند چون آن ده نفر سیر شوند بروند باز ده نفر دیگر بتوانند تناول كنند و هر بار آن قدح را پر از میوه نمایند.

دستور دادم برای هر كس از آنجا عبور كند یك مد رطب بیاورند و امر كردم همسایگان آن باغ را از پیر و جوان و زن و مرد كوچك و بزرگ سالم و مریض مفلوج و معلول به هر یك یك مد رطب بدهند و چون موقع چیدن رطب برسد هر كس از كاركنان آن باغ اجرت و سهمی كه باید بردارد می دادم و آنچه باقی می ماند به مدینه می آورند در خانه های مستحقین و مستمندان دو ظرف و سه ظرف به قدر كفاف و جمعیت آنها می فرستادم و آنچه باقی می ماند می فروختند چهارصد دینار به من می رسید و غله آن چهار هزار دینار بود.



[ صفحه 256]



نگارنده گوید این نخلستان گویا همان نخلستانی بود كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام شخصا ایجاد كرد یعنی قنات آن را حفر نموده و نخلهای آن را غرس نموده و رسیدگی می كرد و زمین آن را محصول غله می گشت و از آن دو محصول بر می داشت.

اكثر اراضی متناسب حجاز و عراق و شامات با زحمت زارعین در سال سه محصول دارد.

اول - خرما كه درختان بلندی دارد.

دوم - مركبات كه زیر درخت خرما می نشانند تا آفتاب سوزان آن را خشك نسازد.

سوم - محصول زمینی از سبزیجات و حبوبات و غیره كه از زمین آب برمی دارند و ائمه ما هر یك از آنها در این كار نهایت مراقبت را شخصا داشتند و حضرت صادق با بدن فربه خود تا آخر عمر شخصا می رفت كار می كرد و با بیل و زراعت آبیاری می نمود و علفهای هرزه و خشك كننده را می كند و نخل ها را تربیت می نمود. محصول خوب و فراوان بر می داشت و به این ترتیب كه فرمود بین مردم و بنی هاشم و علویین و اقارب و ارحام و دوستان و اصحاب خود تقسیم می كرد.

از امام صادق مروی است كه فرمود پدرم امام محمدباقر بر من گذشت و من در اوایل عمر بودم و طواف حرم می كردم عرق می ریختم فرمود ای فرزند عزیز اگر خدا بخواهد بنده ی را به بهشت برد از او به چیز كمی راضی می شود نه به بساری عبادت بلكه بر كیفیت او بیفزاید نه بر كمیت كه مراد این بود توجه و خلوص نیت و اخلاص و ارادات را قوت بخش كه سوره طه دلیل این امر است كه بر پیغمبر خدا نازل شد.

... طه ما انزلنا علیك القرآن لتشقی

در كافی از عبدالاعلی مولای آل سام روایت شده كه گفت روزی از روزهای تابستان كه هوا بسیار گرم بود در بعضی راههای مدینه به خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم عرض كردم فدای تو شوم با وجود مراتب جلالت در نزد خدای تعالی و قرابت با رسول خدا چرا تو خود را چنین به مشقت انداخته و روزی به این گرمی از منزل بیرون آمده ای.

فرمود ای عبدالاعلی من بیرون آمده ام در طلب رزق تا مستغنی شوم از مثل تو و ابناء زمان.

در روایت دیگر است كه در همان گرمای تابستان وسط روز در داخل مزرعه خویش مشغول به جمع كردن موانع رشد محصول بود و آب یاری می كرد و علفه های خودرو



[ صفحه 257]



را می كند و عرق از سر و صورتش می ریخت و می فرمود خوشوقتم كه در این حال خدای خود را ملاقات كنم.

یك روز غلام خود را برای انجام كاری فرستاد غلام خسته بود وسط راه گرفت خوابید امام علیه السلام پشت سر او بیرون آمد تا بالین سر او رسید دید خواب است و عرق كرده حضرت بالای سرش نشست و او را باد می زد تا از خواب بیدار شد چون بیدار شد فرمود ای غلام قسم به خدا شایسته نیست كه تو هم روز بخوابی هم شب. شب را بخواب و روز را كار كن كه خداوند شب را برای آسایش تن و روز را برای كار و فعالیت زندگانی اجتماعی آفریده است چنانچه فرمود:

و جعلنا اللیل لباسا و النهار معاشا.

باز در كافی از اسماعیل بن جابر روایت است كه گفت وقتی در باغی از باغ های مدینه امام صادق علیه السلام را دیدم كه بیلی در دست دارد و با آن راه آب را می گشود و پیراهنی در برداشت از كرباس كه از بس تنگ بود مثل اینكه چسبیده بود به بدن آن حضرت و عرق می ریخت و به كار زراعت خود ادامه می داد.

محمد بن غزافر از پدرش روایت كرده كه گفت امام جعفر صادق هزار و هفتصد دینار به من داد فرمود برو تجارت كن برای من كار كن فرمود من رغبت به ربح آن ندارم ولی میل دارم تو مشغول كار شوی او رفت و برگشت صد دینار ربح كرد حضور امام آورد فرمود آن صد دینار مال تو باشد اضافه سرمایه ات كن و پدرم كه فوت شد آن سرمایه دست من افتاد تا نامه ای از امام صادق علیه السلام به من رسید كه مرقوم فرموده بودند خداوند ما و شما را از بلیات حفظ كند من به پدرت 1700 دینار برای سرمایه تجارت دادم آن را به عمرو بن یزید بده من به دفتر پدرم مراجعه كردم دیدم نوشته بدهی به ابوموسی یعنی امام جعفر صادق (ع) هزار و هفتصد دینار است كه من تجارت كردم و صد دینار سود كرد بر آن اضافه می شود و عبدالله بن سنان و عمر بن یزید بر آن مطلعند - آن را چنانچه امر فرموده بود به عمر بن یزید دادم.

ابی عمر و شیبانی نقل می كند كه دیدم ابوعبدالله جعفر بن محمد را بیلی در دست داشت و پیراهنی كلفت كرباس پوشیده بود و در باغی از باغهای خود كار می كرد و عرق از پشت او می ریخت پیش رفتم عرض كردم فدای تو شوم بیل را به من بده و هر كاری داری دستور فرما



[ صفحه 258]



تا انجام دهم فرمود دوست دارم به گرمی آفتاب اذیت یابم و در راه معیشت و كدیمین و عرق جبین بگذرانم تا خدای خود را ملاقات كنم.